توی این دودو دمه غم میکشم از تو نفس من...

ساخت وبلاگ
یه سری اتفاقاس که اگه فک میکنین قراره بدقضاوت کنین بیخیال خوندنش بشید...

.

 چن وقت پیش نسیم بهم زنگ زد که بیا اینجا کارت دارمو از این حرفا 

وقتی رفتم یه پسر دختر کناره میزش بودن سرشون پایین بود

حس کردم خیلی ناراحتن.....طبق معمول ابروهاشو انداخت بالاگف بشین

نشستم گفتم باز گیر دادین به دخترپسرای بدبخت مردم؟! 

خندید.یه باکس مشروب از اون درجه یکاش کنار میزش بود

یه بچه ها بعده چن وقت داشت تلگرام پی ام میداد فک کنم پریساعم

داشت پی ام میداد درست یادم نیس..سرمو اوردم بالا داشت نگام میکرد

ابروهامو انداختم بالا

گفتم چاق شدی جیغ زد غلط کردی 

شونه هامو انداختم بالا

+اینی که من میبینم چاق شده حالا اگه,تومیخوای بگی نه مهم نیس..

خیلی راحت باهاش حرف میزدم...شرو کردیم کل کل کردن

به پسره گفت ادرس خونتونو بده شرو کرد ادرس,دادن باجزییات

چپ چپ نگاش کرد گف پنج ساعته داری ادرس میدی تهشو بگو

 بعد از دختره ادرس پرسید ولی نسیم  حواسش به من بود هی قاطی میکرد 

میپرسید چی؟یه بار دیگه بگو...

گفتم تولدت کیه؟گف چطور؟گفتم میخوام

سمعک بخرم برات خلق الله دعام کنن

خندید گف مرض,بچه پرو

دوباره از دختره پرسید کوچه ی چی,بود؟گفتم خداروشکر الزایمرم که داری

گفت صبت نکن ببینم ..

اصلا دوساعته داری با کی,چت میکنی؟بده ببینم گوشیتو

+درسته,اینجا,کلانتریه ولی نمیتونی,به من گیر بدی

دوباره سرمو کردم تو گوشی حرصش بگیره(یه همچین ادمه حرص دراریم)

به پسره گفت دوسش داری؟

دنیای متفاوت یه پسره ×مغرور×...
ما را در سایت دنیای متفاوت یه پسره ×مغرور× دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mansashamo بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:36