الان یه دلگرمی وسط اینهمه مشکل داره لبخند میزنه بهم:)

ساخت وبلاگ
فکر کنم مرداد ماه بود..

وبگردی می کردم که بطور خیلی اتفاقی و

زنجیره ای رفتم وبلاگی به اسم دختری از سرزمین آریایی.
ساره نویسندش بود..رمان مینوشت.
نمیدونم کدوم کامنتش یا کدوم لحنش باعث شد تشویق شم برم وبلاگش
یه وبلاگ تاااریک...

با متنایی کاملا غمگین ولی یه عنصری داشت که باعث میشد به دلم بشینه...چنبار میخوندم پستاشو ولی نظر نمیذاشتم.
نمیدونم چرا کلا یه عادتی داشتم نظر نمیذاشتم..

گفتم بزار تشویقش کنم..یا دنبال یه بهونه بودم شخصیتشو بشناسم.
کامنتای زیر پستاشو میخوندم..جواباشو شوخیاش..شیطونیاش..

.برام جالب و باحال بود.
خلاصه یه نظر کاملا محترمانه و رسمی گذاشتم که وب زیبایی دارید واینا.
اونم خییلی مودب و اتو کشیده جواب داد.
اسممو ناقص نوشته بودم..بعداز یه کامنت دیگه اسممو کامل

نوشتم گفتم این اسم واقعیمه...گفت کاملش که بهتره.
یه جوری این مدل که گف بیشتر به نظرم باحال اومد.
دوس داشتم بهونه پیدا کنم برا کامنت گذاشتن براش...

یبار دردودل مدل باهاش حرف زدم...وبرخوردش خیلی گرم و صمیمی برخورد کرد.
چندین بار هم کلام شدم.. جواب قبول شدنم از دانشگاهو بهش دادم...
آدم متفاوتی بود بنظرم...طرز حرف زدنش..خط قرمزاش..امید دادناش..شوخیاش
اگر حرف زدنمون کم هم بود،ولی بود
اوج حرف زدن و چت کردن تو وب همون شب امتحان آناتومیم بود
سخت ترین امتحان زندگیم بود..همه میخوندن..

اما من با اون و دوتا از دخترا حرف میزدم...برام لذت بخش بود
تاوان بازیگوشیمو دادم ولی ارزش داشت
الان نمره ی آناتومی مهم نیس.ولی خاطره اونشب هیچوقت نمیره از یادم
یه مدت طولانی نبود...اومد اما دوباره گفت چند ماه نخواهد بود
چک کردن کانال و گوش به زنگ هشدار پست گذاشتنش تو کانال هم به وارد کردن آدرس وبلاگش اضافه شده بود
یبار درکمال ناباوری گفت تو وبه دلتنگش بودم....

خیلی وقت بود کامنت براش مینوشتم و شرح میدادم احوالمو.ولی جواب......
آنلاین باهاش حرف زدیم
زدن گروه...دردولای تلگرام..دلگرمی هاش شوخیاش...

هیچوقت عوض نشدن
همونیه که ازاول بود...دقیقا همون آدم
روک...روراست..صادق...بی رودروایسی
واقعا شده آدم یه لحظه از عشقش بدش بیاد متنفر شه

یاحتی یه وقتایی حتی با مادر پدرش دعوا کنه و از اخلاقشون بدش بیاد..اما،اون همیشه برام همونه
یه رفیق دوست داشتنی...
رفیقی که هیچوقت تو واقعیت هم تجربش نکردم..

اما بهم ثابت کرد روراستی و باحال بودن و دلگرمی دادن واقعی و مجازی نمیشناسه.
شوق و ذوقم برا تموم شدن کنکورش و

دعاهام برا موفقیتش نبودنش رو تسکین میداد.
دوست داشتن آدما فقط مختص رابطه ی عاشقانه نیست.
میشه کسیو وااقعا از ته دل دوست داشت بدون هیچ هدفی.
رفقام برای داشتنت بارها وبارها بهم حسودی میکردن

و من پز داشتنتو بهشون میدادم.
رفیق روزهای تنهایی من درسته هیچوقت لبخندت رو ندیدم

ولی لبخند و خنده ی واقعی و ازته دلت خواسته ی قلبی و خالصانه ی منه.

متفاوت ترین آدم زندگیم باقی می مونی...مطمئنم.
#پری نویس

[ یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ ] [ 21:12 ] [ ساشا ] [ ]

دنیای متفاوت یه پسره ×مغرور×...
ما را در سایت دنیای متفاوت یه پسره ×مغرور× دنبال می کنید

برچسب : الان,دلگرمی,اینهمه,مشکل,داره,لبخند,میزنه, نویسنده : mansashamo بازدید : 51 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:50