زیر درخت توت

ساخت وبلاگ
 

روتاب نشستیم صدای خنده بقیه از اونطرف باغ میاد:

شیرین:پاشو بریم یه جایی که کسی نبینمون 

میخندم:مگه میخوایم چیکار کنیم؟

باحرص میگه پاشو دیگه

میریم زیردرخت توت عین میمون درختی ازش اویزوون میشیم 

شیرین:روز اولی که دیدمتو یادته؟!

+نه

_سرت تو گوشیت بود محل سگ نزاشتی 

رفتم اونور سالن نشستم گوشیمو گرفتم دسم زیرچشمی نگات میکردم..

توام که اصن به نگا نمیکردی ولی من تو نخت بودم میخواسم مختو بزنم!

میزنم زیر خنده:مخه منوووووو؟

_اره فک میکردم خیلی باشه 22سالت باشه

+اه پس شب چارشنبه سوری نباید میومدم سمتت باید میزاشتم مخمو بزنی 

_شاید باورت نشه ولی قبلشم حتی داشتم به این فک میکردم چیکار کنم خرشی

زیر درخت توت میشینم میشینه کنارم برمیگردم نگاش میکنم 

_اینطوری نگا نکن 

شاخه درخت روبه روییمو میکنم دستشو میزاره رو دسم:نکن میره تودست 

دستشو میکشه تو موهاش شامپوعه جدید میزنم موهام خ نرم شده ببین 

سرسری دسمو میکشم تو موهاش:اوهوم 

جیغ میزنه_درررررست بکشششش

دستمو میکشم تو موهاش.لب برمیچینه:اصن من یه داداش مث تو میخوام 

+خب هستم دیگه 

_دسشو میندازه دور گردنم:اصن من امشب میام خونه شما

+باشه ولم کن گردنم شیکس:|

نوشته شده در سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 2:13 توسط ساشا|

دنیای متفاوت یه پسره ×مغرور×...
ما را در سایت دنیای متفاوت یه پسره ×مغرور× دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mansashamo بازدید : 60 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 10:19